یک پست مهمان از مگان ، حداکثر و دالسی مک فرسون. مگان ، یک هنرمند تمرین کننده ، اخیراً دکترای خود را - بله و تبریک - به پایان رسانده است و به دنبال کار در ملبورن و پس از آن است .
netblue1-e1493270148717
در طی هفته به یک محقق نزدیک شدم که در مورد انجام برخی کارها برای پروژه تحقیقاتی خود چت کنم.
خوب و خوب فکر کردم. من ماه گذشته پایان نامه ام را تحویل داده ام. من در فضای انتظار عجیب و غریب بین دست و گرفتن نتایج هستم. من می توانم با کارهای اضافی انجام دهم؛ پس اندازهای من کمی غم انگیز به نظر می رسند و 10 هفته قرارداد پشتیبانی تحقیقات تحقیقاتی من به پایان رسیده است.
در طی گفتگو با محقق ، مجموعه ای از زنگ های هشدار به صدا در آمد. کمک هزینه زمان برای یک روز در هفته به مدت 12 هفته (حدود 85 ساعت) بود. هیچ محدودیتی از کار درگیر و یا جدول زمانی برای رسیدن به این 12 روز دلخواه وجود ندارد. وقتی درخواست توضیح بیشتر کردم ، مانند گزارش تحقیقاتی که من باید از آن بنویسم ، معلوم شد که وی می خواهد داده ها را مجدداً مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. من باید در NVivo تحلیلی انجام دهم.
سپس پرسیدم که آیا او ادبیاتی را که می خواهد استفاده کند مرتب کرده است. شماره (کر زنگ زنگ). یک تئوری یا الگوی گسترده برای پیوند دادن وجود دارد ، اما هیچ ادبیاتی کلیدی برای کار با آن وجود ندارد. خوب ، من فکر می کنم ، این متناسب با ساعاتی که او تصریح کرده بود نیست.
او سپس شروع به گفتن کرد که مقاله اول را می نویسد و از من می خواست که من به مقاله دوم "کمک کنم".
در واقع ، منظور او مقاله دوم را نوشت. مقاله دوم را برای تیم تحقیقاتی بنویسید که وی بدون عضویت در تالیف عضو بوده است ، و هیچ اشاره ای به سهم من نشده است.
پاسخ من ، وقتی نفسم را گرفتم ، بسیار ساده بود.
من به او گفتم که او نیاز به نگاهی به ت تحقیقات دانشگاه خود * دارد. من گفتم که یکپارچگی تحقیق با پیشنهاد او وجود دارد. من پیشنهاد کردم که وماً نیازی به نویسندگی اول نیستم ، اما انتظار داشتم در لیست نویسندگان قرار بگیرم. من درباره انتظاراتم در مورد دریافت انتساب حق چاپ و چگونگی تصمیم گیری در مورد سایر پروژه هایی که در آن کار کردم تصمیم گرفتم.
سپس توضیح دادم که چون شغل دانشگاهی ندارم ، ساعات تحقیقاتی برای اختصاص دادن به سایر پروژه ها ندارم. من در آن زمان در مورد شخص بعدی که به آن نزدیک شده بود فکر می کردم و ممکن است وماً آماده نباشد که بگویم پیشنهاد کار فاقد صداقت تحقیق است. من در 10 سال گذشته تجربیات زیادی در زمینه تحقیقات داشته ام که سهم من مورد تأیید قرار گرفته است و بعضی اوقات هم چنین نشده است. من تا به حال دانشگاهی های دیگری راجع به من و سهم من صحبت کرده اند. می دانم صحبت کردن نه فقط برای من بلکه برای دیگران مهم است.
بعد از جلسه فیلمبرداری ، واکنش خود را در فیس بوک ارسال کردم. دوستان دانشگاهی من هر دو از من عصبانی بودند و عذرخواهی کردند که من این تجربه را داشته ام. تعداد نظرات مرا شگفت زده کرد. این فقط تجربه من نبود ، نویسندگی و سوءاستفاده از کارکنان تحقیقات گاه به گاه یک مشکل است.
کمترین کاری که محققان می توانند هنگام استفاده از دیگران برای انجام تحقیقات انجام دهند ، تخمین درست کار است. انتظار نداشته باشید که محقق آینده نگر شغل شما را به صورت رایگان انجام دهد. با پشتیبانی ساعتی از ساعت تحقیق واقعاً هزینه پشتیبانی را پرداخت کنید. و تألیف ACKNOWLEDGE در انتشار!
من به یاد دارم که چند سال پیش یک استاد بزرگتر در مورد اتاق دانشگاهیان توضیح می داد که تحقیقات تا زمان انتشار آن تحقیق نیست. به عنوان یک محقق شغلی اولیه ، تحقیق من انجام می شود نتایج که من می توانم استفاده کنم. من باید نتایجی را منتشر کنم که منتشر شده و به مشخصات تحقیق من کمک کرده باشند. من در جدیدترین برنامه تأمین مالی من به بخش "فرصت تحقیق و شواهد عملکرد" (ROPE) خود فکر می کردم. با این کار 12 روزه ، حتی اگر بخواهم آن را اضافه کنم ، منتسب به انتشارات نخواهد بود.
من لوکس کار کردن در کارهای عقب افتاده را ندارم و مثل هر کس دیگری نیاز دارم که اجاره خود را بپردازم و غذا بخرم و مابقی هزینه های خود را انجام دهم. من این کار را به عقب زدم.
آیا تجربه ای مثل این داشته اید؟ چگونه پاسخ دادید؟ چگونه می توانیم به محققان باتجربه تر بگوییم که این مسئله واقعاً خوب نیست؟
یادداشت
با تشکر از پشتیبانی عالی و همکار تحقیقاتی در طول ماه های گذشته ، کار گوش شنوایی ** و خویشاوندی ماکسیموم مک فرسون و دالسی مک فرسون را پس از سوزان نائومی نوردستروم ، آملی Nordstrom و Coonan Nordstrom در گناه دوست داشتن شما تصدیق می کنم : روایت Multispecies (2018) که به تازگی در Qualitive Enquiry منتشر شده است. این مقاله نمونه ای درخشان و زیبا از انتساب نویسندگی مشترک محقق است که هم از لحاظ نظری و هم ملاحظات اخلاقی واقع شده است.
* خط مشی نویسندگی دانشگاه استرالیا با پروتکل ونکوور هدایت می شود
** و بله ، آنچه را که برای گربه هایم می نویسم خواندم.
تصویر : خالص ، جمع آوری (آبی) توسط مگان مک فرسون
درباره این سایت